پایگاه اطلاع رسانی صاعقه
پایگاه اطلاع رسانی صاعقه::پیشینه تاریخی تزویر و دروغگویی روسای جمهوری سابق در زمان جنگهای این کشور کاملاً روشن و غیرقابل انکار است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی صاعقه به نقل از سایت مشرق، بخشی از تحولات بینالمللی قرن گذشته متاثر از شیوه عملکرد و سیاست خارجی ایالات متحده در جهان بوده است. کلیه این تحولات خصیصه مشترکی داشتند که آن هم توسعهطلبی، رقابت و برتریجویی ایالات متحده بوده است. از این رو، کلیه ائتلافها و اتحادهای منعقد شده میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان همواره در راستای تحقق این هدف است.
کارشناسان سیاسی منافع ایالات متحده آمریکا را بر این اساس طبقهبندی میکنند که کدام یک از منافع، استفاده از قدرت نظامی را توجیه میکند. به عبارت دیگر، اهل سیاست تلاش میکنند با وضوح بیشتری رابطه بین منافع و سیاست دفاعی و راهبرد نظامی آمریکا را نشان دهند.
بنابراین، منافع آمریکا به ترتیب درجه اهمیت به پنج دسته تقسیم میگردد: بقای ملی، منافع حیاتی، منافع اصلی، منافع فرعی و منافع ناچیز. در دو مورد اول، استفاده صد در صد از نیروی نظامی وجود دارد. در مورد سوم، ضرورت استفاده از نیروی نظامی برای تامین منافع حدود 50 درصد است. در مورد چهارم، 25 درصد احتمال استفاده از نیروی نظامی وجود دارد و در مورد پنجم، لزومی برای استفاده از نیروی نظامی وجود ندارد.
در سال 1992 طرحی موسوم به پاکس آمریکا (Paxamerica) و یا صلح آمریکایی مطرح شد که بخشی از ایدههای عنوان شده در این طرح، در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا(2) سال 2000 که قرن جدید آمریکایی نام برده شده، قید گردیده است. براساس استراتژی نوین امنیت ملی ایالات متحده در راس معماری ژئوپلتیک جهان تنها یک ابرقدرت وجود دارد که از یک نیروی نظامی بیهمتا برخوردار است و از این پس در دست زدن به اقدام یکجانبه و پیشگیرانه و اعمال حق دفاع از خود تردید نکرده و به محض شناسایی یک تهدید فوری حتی قبل از اینکه این تهدید جنبه عینی پیدا کند وارد جنگ خواهد شد.
این مقاله تلاش دارد تا جنگافروزی و تهاجم نظامی آمریکا به کشورهای خارجی را از زاویه دیگری مورد کنکاش قرار داده و نشان دهد که دولتمردان کاخ سفید طی یک قرن گذشته همواره با دروغگویی و فریب شهروندان خود آتش جنگ و حمله نظامی به کشورهای خارجی را برافروختند.
در واقع، پیشینه تاریخی تزویر و دروغگویی روسای جمهور سابق در زمان جنگ و قبل از آن کاملاً روشن و غیرقابل انکار است. حملات نظامی واشنگتن به سایر کشورها همواره به کشتار انسانهای بیگناه و ویرانی عظیم شهرهای جهان منجر شده است که تحت مدیریت جهانی نابخردانه و غیرعقلانی دولتمردان ایالات متحده آمریکا تا به امروز همچنان ادامه دارد.
روسای جمهور آمریکا زمانی که برای جنگهای خارجی آماده میشوند همواره به دروغ توسل میجویند. با نگاه اجمالی به تاریخ آمریکا، این الگو و روند به راحتی قابل تشخیص است.
* ودرو ویلسون: غرق شدن کشتی Lusitania – جنگ جهانی اول بین سالهای 1917-1918
این اعلان جنگ علیه همه کشورهاست. کشتیهای آمریکایی غرق شدهاند، مرگ فجیع شهروندان آمریکایی عمیقاً ما را اندوهگین ساخته و این در حالی است که کشتیها و مردم سایر کشورهای دوست و بیطرف نیز همچنان به همین شیوه در دریاها غرق میشوند. در حال حاضر، کل جامعه بشری با این چالش روبرو است. هر کشوری خود باید تصمیم بگیرد چگونه با این مشکل برخورد کند.
اما تصمیم واشنگتن باید مبتنی بر اعتدال و برگرفته از اصل مشاوره و قضاوت صحیح باشد آنگونه که در خور شان و شخصیت و انگیزههای ملت آمریکاست. ما باید احساسات هیجانی را از خود دور نماییم. انگیزه ما در راستای انتقامگیری یا نشان دادن قدرت فیزیکی برتر ایالات متحده آمریکا نخواهد بود بلکه فقط در جهت اثبات حقوق انسانی ماست، از این رو ما تنها پیروز جنگ خواهیم بود. ودرو ویلسون، 2 آوریل 1917
با غرق شدن کشتی Lusitania ، روزنامههای آمریکایی صرفاً به موضوع کشته شدن اتباع آمریکایی پرداختند و هیچ اشارهای به محموله کشتی نکردند.
زمانیکه رئیسجمهور ویلسون به دولت آلمان اعتراض و ادعا کرد که کشتی فوق حامل هیچگونه سلاح و نیروی نظامی نبوده است، وزیر خارجه وی در واکنش به این دروغ ویلسون استعفا داد. حقیقت ماجرا اینست که دولت آمریکا و بریتانیا اسناد بار کشتی را جعل نموده و به همه دروغ گفته بودند بطوریکه در آن زمان همه تصور میکردند واقعاً هیچ تسلیحاتی در کشتی وجود نداشته است.
ویلسون با این دروغ که به اروپا ملحق شویم تا جهانی امن برای دموکراسی بسازیم و به بهانه حمله آلمان به کشتی Lusitania وارد کارزار جنگ جهانی اول شد اما ماجرا در روی دیگر سکه این بود که ویلسون توسط صاحبان صنایع آمریکایی و اروپایی که میخواستند مهمات و تسلیحات خود را به متقفین بفروشند متقاعد شده بود تا وارد جنگ جهانی اول شود.
آمار و ارقام نشان میدهد که این جنگ 4 ساله خانمانسوز حدوداً 8.5 میلیون کشته، 21 میلیون مجروح و 7.7 میلیون اسیر و مفقود شده بر جای گذاشت.
* فرانکلین دلانو روزولت: تحریم ژاپن ، واقعه پرل هاربر- جنگ جهانی دوم بین سالهای 1941-1945
روز گذشته، 7 دسامبر 1941 ایالات متحده آمریکا در یک حمله غافلگیرانه و برنامهریزی شده مورد حمله نیروی دریایی و هوایی امپراتوری ژاپن قرار گرفت. ایالات متحده آمریکا به درخواست ژاپن قرارداد صلح با این کشور امضا کرده بود و تاکنون نیز با دولت و امپراتوری این کشور در راستای حفظ صلح و امنیت در اقیانوس آرام همکاری داشت.
تاریخ نشان میدهد که فاصله ایالت هاوایی از ژاپن آنقدر زیاد است که مطمئناً چنین حملهای نمیتوانست بدون برنامهریزی از چند روز یا چند هفته قبل اتفاق بیفتد. در ایام جنگ، دولت ژاپن تعمداً تلاش کرده است تا واشنگتن را با اظهارات کذب و دروغ و ابراز امیدواری برای تداوم صلح فریب بدهد.فرانکلین روزولت، 8 دسامبر 1941
فرانکلین روزولت در ایام جنگ جهانی دوم بارها به اقدامات تحریکآمیز دست زد با این امید که یکبار دیگر احساسات مردم را تحریک نماید. حملات دریایی تحریکآمیز علیه آلمانها در دریای آتلانتیک موفقیتآمیز نبود، بنابراین روزولت در نهایت مجبور شد با یک سری اقدامات خصمانه اقتصادی-نظامی ژاپن را تحریک نماید و با اعلام ضربالاجلهای غیرقابل قبول دولتمردان ژاپن را وادار ساخت تا از روی ناچاری به نیروهای نظامی آمریکا در بندر پرل هاربر حمله کنند.
صدها تن از سربازان نیروی دریایی آمریکا در حمله ژاپنیها به پرل هاربر کشته شدند زیرا روزولت خواسته بود آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شود اما با وجود اطلاع ارتش از حمله احتمالی و قریبالوقوع ژاپنیها هیچگاه به شهروندان در خصوص این واقعه هشدار ندادند.
فرانکلین روزولت زمانی دروغ گفت که اعلام کرد ایالات متحده آمریکا با ژاپن در شرایط صلح به سر میبرد اما به بهانه دفاع آمریکا در برابر حملات غافلگیرکننده ژاپن نیروهای نظامی این کشور در چین توسط هواپیماهای آمریکایی مورد حمله قرار گرفتند.
اما واقعاً چرا روزولت برای ورود به جنگ جهانی دوم به مردم آمریکا دروغ گفت؟ روزولت زمینه حمله به بندر پرل هاربر را فراهم ساخت. پروژه نیودیل روزولت شکست خورد و رئیسجمهور آمریکا به جنگی نیاز داشت تا سیاستهای فاجعهبار خویش را نجات دهد.
پرفسور توماس بیلی در کتاب خود با عنوان مردی در خیابان ادعای فریبکارانه روزولت را تایید میکند و مینویسد: فرانکلین روزولت به دفعات مردم آمریکا را پیش از واقعه پرل هاربر فریب داده بود...
گفتنی است جنگ جهانی دوم حدوداً 63185500 نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت(7) بطوریکه پرتاب بمب اتمی آمریکا بر روی هیروشیما و ناکازاکی ژاپن و دهها بمب بر روی شهر توکیو در سال 1945 به تنهایی حدود 200 هزار نفر را به کام مرگ فرستاد.
* هری ترومن: تهدید کمونیسم، نقض منشور سازمان ملل متحد – جنگ کره بین سالهای 1950-1953
یکشنبه 25 ژوئن نیروهای کمونیستی به جمهوری کره حمله کردند. این حمله نظامی بدون هیچ شک و تردیدی روشن ساخته است که جنبش کمونیسم بینالمللی خواهان استفاده از تجاوز مسلحانه با هدف سلطه بر کشورهای مستقل است.
اقدامات تجاوزکارانه خطرات کاملاً جدی را بر امنیت کشورهای آزاد تحمیل میسازد. حمله به کره نقض آشکار صلح و البته منشور سازمان ملل متحد بود. رهبران کمونیست با اقدام نظامی خود در کره توهین و بیاحترامی خود به اصول بنیادین اخلاقی که سازمان ملل متحد پایهگذاری کرده است را ثابت کردند.
این چالشی فراروی تلاش ملتهای آزاد برای ساختن جهانی است که در آن انسانها میتوانند در صلح و آزادی زندگی کنند. این چالش اقصی نقاط جهان را فرگرفته است. پس وظیفه همه ماست که با آن روبرو شویم .... هری ترومن، 19 جولای 1950
جنگ کره بین نیروهای آمریکایی و متحدین آنها در شبهجزیره کره از یک طرف و جمهوری دموکراتیک خلق کره با پشتیبانی چین و کمکهای نظامی شوروی از طرف دیگر انجام گرفت. در این جنگ بیش از 36500 سرباز آمریکایی جان خود را از دست دادند.
ترومن به دروغ به مردم آمریکا گفته بود که کره شمالی به کره جنوبی حمله کرده و اینکار را به تبعیت از اتحاد جماهیر شوروی به عنوان بخشی از یک توطئه جهانیسازی کمونیسم انجام داده است و ایالات متحده باید از خود و همپیمانانش دفاع کند. اما حقیقت ماجرا این بود که ترومن و فرماندهان ارتش به دنبال بهانهای بودند تا سربازان را به مناطق خاور دور برای توسعه امپراتوری آمریکا گسیل دارند.
در واقع، شواهد نشان میدهد که کره جنوبی متجاوز و آغازگر جنگ بوده است اما مسئله مهمتر اینکه این یک جنگ داخلی محسوب میشود. اتحاد جماهیر شوروی در این ماجرا مشارکتی نداشت و ایالات متحده هم نبایست در این مورد دخالت میکرد. کره جنوبی، ایالات متحده نیست و در واقع نزدیک ایالات متحده نبود که از آن به عنوان هدف دفاعی یاد بشود!
در حالیکه برآورد کشتهشدگان جنگ کره بیشتر از روی حدس و گمان بوده، باور عمومی این است که این جنگ سه ساله جان 3 میلیون نفر را گرفته که نیمی از آنها غیرنظامی بودهاند. تلفات قابل ملاحظه غیرنظامیان بیشتر به دلیل جمعیت این کشور است که متراکمترین جمعیت را در جهان دارد. آمار و ارقام نشان میدهد که در جنگ کره تقریباً 500 هزار سرباز کره شمالی، 400 هزار سرباز چینی، 415000-245000 سرباز کره جنوبی، 37000 سرباز آمریکایی و حدود 2 میلیون شهروند غیرنظامی کره جان خود را از دست دادند.
* لیندون جانسون: حادثه خلیج تونکن، اصل دومینو – جنگ ویتنام بین سالهای 1964-1974 ؛ جنگ علیه فقر
شب گذشته به ملت آمریکا اعلام کردم که حکومت ویتنام شمالی تعمداً و با برنامهریزی قبلی حملات نظامی دیگری را علیه شناورهای نیروی دریایی آمریکا در آبهای بینالمللی ترتیب داده است، از اینرو، ما نیز با حملات هوایی ناوچهها و تاسیسات نظامی آنها که در این عملیاتهای خصمانه مورد استفاده قرار گرفته بودند، را منهدم ساختیم. در این عملیات دو هواپیمای آمریکا مفقود شدند.
پس از مشورت با رهبران دو حزب، تصمیم گرفتم صدور قطعنامه اعلام همبستگی و عزم ایالات متحده آمریکا در دفاع از آزادی و حفظ صلح در آسیای جنوب شرقی را از کنگره درخواست بنمایم. اقدامات اخیر حکومت ویتنام شمالی به مثابه چرخشی نوین و خطرناک به سوی شرایط وخیم گذشته در آسیای جنوب شرقی بوده است. لیندون جانسون، 5 اوت 1964
حادثه دریایی معروف به حادثه خلیج تونکن در سال 1964 میلادی اتفاق افتاد. در این روز بین یک رزمناو آمریکایی که برای کمک به ویتنام جنوبی وارد خلیج تونکن شده بود و چند قایق جنگی متعلق به ویتنام شمالی جنگ سختی درگرفت که نتیجه آن به نفع ویتنام شمالی بود. بعد از این واقعه، ایالات متحده آمریکا رسماً وارد جنگ ویتنام شمالی شد و اولین حمله هوایی به آن کشور را در همین روز انجام داد.
در واقع، حادثه خلیج تونکن از سوی لیندون جانسون بهانه شروع جنگ ویتنام اعلام شد. اما حقیقت ماجرا این بود که هیچ حمله غافلگیرکنندهای از جانب ویتنام علیه کشتی جنگی آمریکا حادث نشده بود و رئیسجمهور جانسون برای جلب حمایت مردم در خصوص ورود کاخ سفید به جنگ ویتنام داستانی غیرواقعی را تعریف کرد. این دروغ به صدور قطعنامه خلیج تونکن انجامید که به رئیسجمهور اجازه میداد تا از کلیه اقدامات ضروری برای دفاع از نیروهای آمریکا استفاده نماید.
در واقع، دولتمردان کاخ سفید نمیخواستند تسلط بر منطقه جنوب شرق آسیا، نفت و خطوط دریایی به چین را از دست بدهند. حقایقی که بعدها افشا شد نشانگر آن بود که حادثه خلیج تونکن به نحوی که آمریکا ادعا میکرد نبوده است. افشای نوارهای مکالمات شخصی جانسون و مک نامارا حاکی از آن بود که کل ماجرا مانند یک پروندهسازی و دروغپردازی بوده است.
از جنگ جهانی دوم تاکنون جنگ ویتنام فاجعهبارترین نبرد در تاریخ آمریکا به شمار میرود. جنگ ویتنام را همچنین میتوان بزرگترین شکست نظامی آمریکا نامید. این جنگ بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادیبخش ویتنام جنوبی معروف به ویتکنگ از یک سو، و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش بهویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر رخ داد.
در جنگ ویتنام حدود 4 میلیون شهروند غیرنظامی، 1.1 میلیون سرباز ویتنام شمالی، 40 هزار سرباز ویتنام جنوبی و 58000 هزار نیروی نظامی آمریکا جان خود را از دست دادند.
* ریچارد نیکسون: سیاست ویتنامی کردن، بمباران کامبوج بین سالهای 1969-1973 ، جنگ علیه جنایت
امشب، یگانهای نظامی آمریکا و ویتنام جنوبی به مقر فرماندهی عملیات نظامی کمونیستها در ویتنام جنوبی حمله خواهند کرد... این حمله به مثابه تجاوز به کامبوج نیست.... ما این حمله را نه با هدف کشاندن جنگ به کامبوج بلکه با هدف پایان دادن به جنگ ویتنام و پیروزی صلح واقعی انجام خواهیم داد که همه آرزوی تحقق آن را داریم.
تلاش نمودهایم تا برای پایان دادن به این جنگ از طریق مذاکره آن هم در پای میز کنفرانس و نه با درگیری بیشتر در میدان جنگ همه راهکارهای احتمالی را در پیش بگیریم ... اظهارات امشب من به مثابه اخطاری برای رهبران ویتنام شمالی خواهد بود مبنی بر اینکه ما در راستای تحقق صلح صبور و شکیبا خواهیم بود و در پای میز مذاکره رفتاری مسالمتآمیز خواهیم داشت اما به احدی اجازه نمیدهیم که ما را تحقیر کند. ما شکست نخواهیم خورد. ریچارد نیکسون، 30 آوریل 1970
نیکسون تصمیم گرفت راهحل ویتنامی کردن جنگ را دنبال کند. وی اعلام کرد به دنبال کاهش تلفات نیروهای آمریکایی و از طرفی پشتیبانی هوایی، دریایی و تسلیحاتی از ارتش ویتنام جنوبی است. در این راستا سقف نیروهای آمریکایی را از 500 هزار نفر به 100 هزار نفر در سال 1970 کاهش داد.
خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام ادامه یافت و در ژانویه 1973، دو ماه پس از خروج آخرین سرباز آمریکایی از خاک ویتنام صلح برقرار شد. اما جنگ در راستای سیاست ویتنامی کردن آن در بین ویتنامیها ادامه یافت. شرکت آمریکا در جنگ ویتنام بیش از 135 میلیارد دلار هزینه در برداشت. علاوه بر این، بیش از 57 هزار نفر از نیروهای آمریکا در این جنگ کشته و بیش از 300 هزار نفر زخمی شدند.
جنگ میان ویتنام شمالی و جنوبی تا سال 1975 ادامه یافت تا اینکه در ماه می نیروهای ویتنام شمالی بطور کامل بخش جنوبی را تصرف کردند. جنگ ویتنام نخستین جنگی بود که ایالات متحده آمریکا آشکارا بازنده آن گردید و اثر آن تا سالها در حکومت و ملت آمریکا قابل مشاهده بود.
از سوی دیگر، دکترین نیکسون بر ضرورت حفظ و صیانت منافع آمریکا در سراسر جهان تاکید داشت و در صدد بود تا به غارت و چپاول منابع خام و ثروتهای سایر کشورها بوسیله آمریکا جنبة کاملاً رسمی و مقتدرانه بدهد و از تحرکات استعماری و استثماری تحت عنوان منافع امریکا حفاظت و صیانت به عمل آورد و از آنجا که هنوز ارتش فرامرزی آمریکا تحت عنوان نیروهای واکنش سریع شکل نگرفته بود حفاظت از حکومتهای زیر سلطة آمریکا و منافع این کشور به عهدة حکومتهای خاص در مناطق مختلف جهان گذاشته میشد.
ایالات متحده آمریکا با دخالت در کامبوج و حمایت از خمرهای سرخ مصیبتهای زیادی به این کشور وارد کرد.پرنس سیهانوک یکی دیگر از رهبرانی بود که سودای دوستی با آمریکا در سر نداشت. پس از سالها ایجاد تنش در رژیم پرنس سیهانوک (از قبیل دسیسه برای سوء قصد و بمبارانهای سری مفتضحانه نیکسون/کیسینجر در سالهای 70-1969) سرانجام واشنگتن طی کودتایی در سال 1970 سیهانوک را سرنگون کرد. این سناریویی بود که باعث شد پول پات و خِمِرهای سرخ اش وارد مهلکه شوند.
پنج سال پس از آن، خمرها قدرت را بدست گرفتند. اما پنج سال بمباران توسط آمریکاییها اقتصاد سنتی کامبوج را به نابودی کشاند و کامبوج قدیم برای همیشه از بین رفت. خمرهای سرخ به طرز باور نکردنی مصیبتهای فراوانی بر این سرزمین بد اقبال وارد نمودند. جالب آن که آمریکا پس از شکست از ویتنامیها، به حمایت نظامی و دیپلماتیک از پول پات پرداخت.
جنگ در ویتنام و سیل درگیریها در لائوس و کامبوج بسیار مهلکتر بودند. شمار کشتهشدگان این جنگها نیز به طور دقیق مشخص نیست، با این حال چندین برآورد علمی نشان دادند که درگیریهای نظامی به سرکردگی آمریکا در کامبوج منجر به مرگ 600 تا 800 هزار نفر شده و تعداد کشتهشدگان جنگ لائوس نیز به حدود یک میلیون نفر میرسد.
* رونالد ریگان: تهدید علیه دانشجویان رشته پزشکی آمریکا– حمله نظامی به گرانادا در سال 1983 ، بمباران لیبی در سال 1986 ، آمریکا علیه امپراتوری شیطان- جنگ سرد بین سالهای 1981-1989 ؛ به خاطر نمیآورم – ماجرای ایران کنترا؛ جنگ علیه مواد مخدر
روزنامه نیویورک تایمز مینویسد: ریگان در جلسه 8 ساعته ادای شهادت طی روزهای 16 و 17 فوریه 1990 در خصوص ماجرای ایران- کنترا 88 مرتبه گفت: در کل چیزی به یاد نمیآورم یا نمیتوانم به خاطر بیاورم.
به یاد میآورم که به من گفته شده بود سطوح مشخصی از اعضای دولت یا سازمانها هستند که طبق لایحه الحاقی بولاند اجازه داشتند تا چنین معاملاتی را ترتیب دهند. این مسئله دقیقاً منطبق بر دستورات من بود مبنی بر اینکه ما باید طبق قانون حرکت کنیم. من هرگز آنچه را که به من گفتند زیر سوال نبردم یا به چالش نکشیدم چون وکیل نیستم اما در کابینه چندین وکیل را به خدمت گرفتهام. تصور من بر این بود آنچه را که میشنوم عین واقعیت است آن هم زمانیکه آنها به من میگفتند میتوان چنین کاری را انجام داد رونالد ریگان، 16-17 فوریه 1990
شواهد حاکی از آنست که دکترین ریگان مبتنی بر حفاظت از منافع آمریکا در سراسر جهان به شکل مستقیم و از طریق بکارگیری نیروهای واکنش سریع و همچنین استفاده از سیاست مهار علیه کشورهای مخالف آمریکا بود.
تهاجم نظامی آمریکا به گرانادا با نام رمز عملیات خشم اضطراری در سال 1983 انجام شد. در این عملیات نظامی ایالات متحده آمریکا به گرانادا، جزیرهای در دریای کارائیب حمله کرد و نتیجه آن پیروزی ایالات متحده آمریکا در عرض چند هفته بود. محرک این حمله کودتای خونین نظامی بود که منجر به به قدرت رسیدن یک دولت انقلابی به مدت چهار سال شده بود و این حمله موجب شد تا دولت قانونی دوباره بر سر کار آید. گرانادا در سال 1974 از بریتانیا استقلال گرفت و چپگرایان جنبش جواهر نوین در کودتایی در سال 1979 قدرت را به دست گرفته و قانون اساسی را معلق نمودند. پس از کشمکش قدرت در درون حکومت در سال 1983 که منجر به برکناری و کشتن نخستوزیر انقلابی موریس بیشاپ شد تهاجم آمریکا در بامداد روز 25 اکتبر 1983 آغاز شد.
نیروی زمینی و دریایی ارتش آمریکا به این کشور حمله کردند که در طول درگیریها 19 سرباز آمریکایی کشته شدند.
حملات هوایی آمریکا به لیبی با هدف تنبیه معمر قذافی، رهبر لیبی، در پی بمبگذاری یک مرکز تفریحی در برلین آلمان اتفاق افتاد. در این بمبگذاری 79 آمریکایی زخمی و دو نفر نیز کشته شدند. انگلستان از این حمله کاخ سفید حمایت کرد اما مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای در محکومیت آن صادر کرد.
ماجرای ایران–کنترا که به ماجرای مکفارلین و ماجرای ایران گیت نیز معروف است، به معامله تسلیحاتی ایران با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از 20 اوت 1985 تا 4 مارس 1987 باز میگردد. در این ماجرا آمریکا از طریق نفوذ ایران سعی در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان کرد و در ازای آن برخی قطعات ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه تحریم امکان فروش آنها به ایران نبود، در اختیار ایران قرار داد. پول فروش این تسلیحات به طور پنهانی به ضد انقلابیون نیکاراگوئه موسوم به کنترا داده میشد.
اسرائیل نیز بخشی از معامله فروش تسلیحات به ایران را در دست گرفت و از این طریق سعی در شکستنخوردن ایران در مقابل جبهه متحد عربی مخالف اسرائیل داشت. کنگره آمریکا در آن زمان کمک مالی به شورشیان نیکاراگوا را ممنوع کرده بود و ماجرای ایران–کنترا بعد از رسوایی واترگیت بزرگترین رسوایی سیاسی آمریکا لقب گرفت.
ریگان هم به دلیل دروغپردازی به مردم و نمایندگان کنگره تا مرز سقوط پیش رفت. وی به صراحت ادعا کرده بود: ما هیچ – تکرار می کنم – هیچ اسلحه یا چیز دیگری را برای آزادی گروگانها معامله نکردیم و نخواهیم کرد. اما بعدها ریگان فروش بیش از 2000 فروند سلاح ضدتانک به ایران را در ازای قول تهران برای آزادسازی گروگانها تایید کرد. فروش مخفیانه سلاح به ایران که رابطه با آن طبق قوانین کنگره ممنوع بود و انتقال وجوه حاصل از فروش سلاح به شورشیان ضددولت چپگرای نیکاراگوئه موسوم به کنتراها دامن ریگان را گرفت.
ریگان که دروغ گفته بود بعداً عذرخواهی کرد. او گیر نیفتاد اما کوچکترهایی مثل سرهنگ اولیور نورث روانه حبس شدند. رونالد ریگان بخش قابل توجهی از اعتبار خویش را در ماجرای ایران-کنترا از دست داد زیرا قول و تعهد خود مبنی بر اینکه با تروریستها مذاکره نخواهد کرد، را زیر سوال برد.
کاخ سفید به راه مخفی برای تامین منابع مالی مخالفان نیکاراگوئه نیاز داشت زیرا کنگره کمک نظامی به آنها را ممنوع کرده بود. این در حالی بود که در جنگ بین مخالفان و ساندینیستها تقریباً 12332 نفر کشته شدند.
* جورج واکر بوش: دیکتاتور مواد مخدر مانوئل نوریگا – حمله نظامی به پاناما در سال 1989، ماجرای کودکان نابالغ – جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 ، جنگ علیه مواد مخدر
... من بسیار نگرانم نه فقط در مورد خلع سلاح فیزیکی بلکه به دلیل خشونت و قساوتی که سازمان عفو بینالملل گزارش نموده است و ماجراهایی را تایید میکند که سلطان وحشیگری آنها را قبلاً برای ما تعریف کرده بود. این باورکردنی نیست، منظور من افرادی هستند که بر روی دستگاه دیالیز جان خود را از دست میدهند تا این دستگاهها به بغداد فرستاده شود.
کودکان نابالغی که از دستگاههای مخصوص زایمان زودرس بیرون کشیده میشوند تا این دستگاهها را به بغداد منتقل نمایند. حال، نمیدانم چه تعداد از این داستانها را میتوان ثابت کرد اما خوب میدانم زمانی که وی در اینجا بود درباره آنها از ته دل سخن میگفت. و پس از آن سازمان عفو بینالملل پا به میدان گذاشت و وقوع این جنایات را از زبان افرادی شنید که از مرز عبور کرده بودند. این جنایتی نفرتانگیز است. جورج واکر بوش، 9 اکتبر 1990
حمله نظامی ایالات متحده به پاناما یا همان عملیات هدف مشروع، جنگی است که با تهاجم نیروهای ایالات متحده به پاناما در ماه دسامبر سال 1989 میلادی روی داد. این جنگ را دولت جرج بوش پدر به اتهام دست داشتن مانوئل نوریگا، رئیس جمهور پاناما، در قاچاق مواد مخدر آغاز کرد و نتیجه آن پیروزی نظامی ایالات متحده و دستگیری رئیسجمهور پاناما و انتقال وی به زندانی در ایالات متحده بود.
پس از پایان جنگ، با برگزاری انتخابات رئیسجمهور جدیدی برای پاناما برگزیده شد، ارتش پاناما منحل گشت و آمریکا کنترل کانال پاناما را به دست گرفت.
جرج پوش پدر در 20 دسامبر1989 دلایل زیر را برای حمله به پاناما مطرح نمود:
1- تضمین امنیت شهروندان آمریکایی ساکن پاناما: جرج بوش رئیسجمهور پاناما را به اعلان جنگ علیه آمریکا و تهدید جانی بیش از 35000 شهروند آمریکایی ساکن در پاناما متهم کرد.
2- دفاع از دموکراسی و حقوق بشر در پاناما.
3- مبارزه با قاچاق مواد مخدر و پولشویی مربوط به آن: دولت آمریکا پاناما را متهم کرد که بصورت واسطهای برای انتقال مواد مخدر به اروپا و آمریکا درآمدهاست.
4- دفاع از پیماننامه توریخوس-کارتر در مورد کانال پاناما: کنگره آمریکا ده سال پس از بازگشت کنترل کانال پاناما به کشور پاناما، مانوئل نوریگا را تهدیدی برای بیطرفی کانال قلمداد کرد و اعلام کرد که بر اساس پیماننامه فوق آمریکا دارای حق مداخله نظامی برای بازپسگیری کنترل کانال پاناما را دارد. بنابر گزارش کمیته دفاع از حقوق بشر آمریکای مرکزی آمار تلفات حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به پاناما بین 3000-2500 نفر اعلام شده است.
پایان جنگ ایران و عراق همزمان با بروز تشنّج عراق و کویت بود. ارتش عراق در زمان حکومت صدام حسین و حزب بعث عراق در تاریخ 11 مرداد 1369 (1990 میلادی) به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد. عراق با این حمله باعث بروز بحرانی بینالمللی گردید و اخطار شورای امنیت را نپذیرفت. جورج بوش پدر در سال 1991 با توسل به بهانه دفاع از کویت در برابر تجاوز عراق و تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه صدام حسین وارد جنگ شد اما حقیقت این بود که صدام تهدیدی برای اسرائیل بود و ضمن اینکه آمریکا میخواست از نفت و سرزمین کویت برای پایگاههای خود استفاده کند.
دلیل حمله عراق به کویت مشکل بدهی 30 میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد عراق بود که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بودهاست، دولتهای عربی باید بدهی 30 میلیارد دلاری عراق را ببخشند. کویت زیر بار نرفت و تنش با کویت بروز کرد.
از جنگ خلیج فارس به عنوان جنگ اول خلیج فارس و یا در بعضی منابع جنگ دوم خلیج فارس و از عملیات حمله آمریکا به عراق در سال 1991 میلادی تحت عنوان طوفان صحرا یاد میکنند.
این نبرد بنا بر گفته مورخان بزرگترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم از لحاظ تعداد تجهیزات و متحدان است. این در حالى است که گزارشهایى وجود دارد مبنى بر اینکه آمریکا از حمله عراق به کویت اطلاع داشته و با عدم مخالفت خود با این حمله به نوعى به آن چراغ سبز نیز نشان داده است.
صدام در تاریخ 25 ژوئیه 1990 (تقریباً یک هفته قبل از حمله) طى یک ملاقات اضطرارى با آوریل گلاسپى، سفیر آمریکا در عراق تمایل خود را براى ادامه گفتوگوها با کویت بر سر اختلافات موجود ابراز داشته بود. در این ملاقات گلسپی از طرف رئیسجمهور آمریکا پیغام داد که چنانچه عراق برای احقاق حق تاریخی خود در راستای بازپس گیری سرزمین کویت اقدام نماید کاخ سفید واکنشی نشان نخواهد داد و صدام حسین نیز این ادعا را باور کرد.
عملیات طوفان صحرا در سال 1991 تقریباً صدها هزار کشته و زخمی را بر جای گذاشت- بیش از 25000 شهروند غیرنظامی و نظامی ظرف 48 ساعت جان خود را در این جنگ از دست دادند. پس از خاتمه جنگ خلیج فارس، ایالات متحده آمریکا برای ساختن جهانی بهتر و ادعای مراقبت از کودکان به اقدامات خصمانه خود علیه عراق از طریق اعمال تحریمهای مختلف ادامه داد که این سیاست نیز حدود 500 هزار کودک را به کام مرگ فرستاد- این کودکان به دلیل تحریمهای آمریکا جان خود را از دست دادند زیرا واشنگتن از ارسال داروهای حیاتی، آب سالم و مواد غذایی به عراق ممانعت به عمل آورده بود.(16)
* ویلیام جی. کلینتون: مداخله بشردوستانه- بمباران ناتو علیه بوسنی و هرزگوین در سال 1995 ؛ مداخله بشردوستانه- بمباران ناتو علیه یوگسلاوی در سال 1999
برایان اتوود، هماهنگ کننده امور بشردوستانه آمریکا، که به تازگی از منطقه بازگشته است توضیح داد که با یک زن سالخورده آلبانیایی در اردوگاهی خارج از شهر تیرانا دیدار و گفتگو کرده است. این زن سالخورده به چشم خود دیده است که مقامات صربستانی چگونه مردان خانواده او و بسیاری از مردان روستا را محاصره نموده، دستان آنها را بسته و بنزین بر روی آنها ریختند و همگی آنها را در جلوی چشمان خانوادههایشان به آتش کشیدند.
این ماجرایی بسیار وحشتناک است که اگر برخی دیگر از پناهندگان نیز آن را تعریف نمیکردند، تقریباً غیرقابل باور بود. آنچه که باید به خاطر بسپاریم اینست که این فاجعه حاصل یک عملیات برنامهریزی شده دقیق است نه یک خشم و عصبانیت خارج از کنترل لحظهای، عملیاتی که دولت بلگراد برای هدف سیاسی خاصی سازماندهی کرده است– یعنی، حفظ قدرت خود بر کوزوو با پاکسازی مردم این سرزمین. پس، این سیاست هرچه زودتر باید متوقف گردد. بیل کلینتون، 28 آوریل 1999
پس از درخواست پطروس غالی، دبیرکل وقت سازمان ملل، برای اعمال منطقه پرواز ممنوع که دستکم سه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواهان آن بودند نیروهای ناتو به سرکردگی آمریکا به مدت 18 ماه بوسنی و صربستان را هدف حملات هوایی و نیز حملات توپخانهای و موشکی قرار دادند. این در حالی است که تا آن زمان جهانیان تنها نظارهگر قتلعام مسلمانان بوسنی بودند و بالاخره در پی درخواستهای فراوان جوامع اسلامی حاضر به مداخله در این جنگ شدند.
کلینتون در سال 1995 اعلام کرد که قصد دارد برای تضمین امنیت منطقه بالکان به مردم بوسنی کمک کند. اما با وجود گذشت تقریباً دو دهه بعد نیروهای خارجی آمریکا و سایر کشورها هنوز از منطقه خارج نشدهاند. برخورد نظامی در یوگسلاوی به ناتو این بهانه را داد تا حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از منطقه بالکان خارج نشود. البته این مسئله کم و بیش با معادن سرب، روی، کادمیم، طلا و نقره، نیروی کار ارزان و بازار آشفته این منطقه بیارتباط نبود.
در خصوص تعداد تلفات جنگ بوسنی آمار دقیقی وجود ندارد بطوریکه سازمانهای حقوق بشر میزان تلفات این جنگ را حدود 200000 نفر، سازمان بهداشت عمومی بوسنی و هرزگوین 146340 نفر، سازمان سیا 156500 نفر، موسسه تحقیقاتی ولادیمیر زرایوویچ 220000 نفر و دادگاه لاهه در پرونده رهبر سابق یوگسلاوی حدود 102622 نفر اعلام کردهاند.
اما فاجعه قتل عام مسلمانان بوسنی در قلب اروپا به همین جا ختم نشد. نیروهای ناتو در روز 24 مارس 1999 یک سری حملات هوایی را علیه یوگسلاوی به دلیل عملیات نظامیاش در کوزوو انجام دادند که این اقدام پس از بیتوجهی به مخالفت و هشدارهای روسیه به قطع رابطه مسکو با این تشکیلات نظامی صورت گرفت.
در حالی که حملات ناتو فشار سنگینی را بر رژیم میلوشویچ که به شدت درگیر جنگ داخلی با مسلمانان بوسنی بود وارد میکرد اما بلگراد در برابر این حملات تا حد توان ایستادگی نمود اما سرانجام مقاومت صربها در برابر قدرت نظامی ناتو در هم شکست و در روز 10 ژوئن 1999 این تشکیلات نظامی پس از 78 روز حملات هوایی خود به یوگسلاوی را متوقف کرد.
توقف این حملات که به نابودی تجهیزات استراتژیک و امکانات لجستیکی - زیرساختی یوگسلاوی منجر شده بود در پی آن صورت گرفت که بلگراد خروج نیروهای ارتش خود از کوزوو را به طور رسمی اعلام کرد.
در واقع، الحاق کوزوو به یوگسلاوی منطقه حائل نظامی را بین یوگسلاوی و مسیر خط لوله انتقال نفت از طریق بلغارستان، مقدونیه و آلبانی ایجاد کرد. این خط لوله با حمایت دولت آمریکا احداث میشود که امکان دسترسی ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی به نفت دریای خزر را فراهم میسازد.
بنابر اطلاعات موجود، تقریباً 13241 نفر (10533 آلبانیایی، 2238 صربستانی، 126 رومانیایی ، 100 بوسنیایی و تعدادی دیگر) در جنگ کوزوو جان خود را از دست دادند.
* جورج دبلیو بوش: حمله 11 سپتامبر القاعده جنگ افغانستان 2001 – تاکنون موسوم به جنگ علیه تروریسم، 11 سپتامبر و ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق ، تهاجم نظامی به عراق 2003 – تاکنون
با مدارک و دلایل متقن یا خطر بالقوهای روبرو هستیم، پس نمیتوانیم برای دستیابی به اسناد قطعی و نهایی منتظر بمانیم. مدرک غیرقابل انکاری که میتواند به شکل ابری قارچ مانند ظاهر گردد. درک تهدیدات زمان ما و اطلاع از طرحها و نیرنگهای رژیم عراق، ما همه دلایل را در اختیار داریم تا بدترین حوادث را پیشبینی کنیم. ما وظیفه داریم فوراً از وقوع بدترین فجایع پیشگیری نماییم. جرج دبلیو بوش، 6 اکتبر 2002
در پی حمله القاعده به رهبری اسامه بن لادن به نیویورک و واشنگتن در 11 سپتامبر سال 2001 طالبان در همان سال ایالت متحده را از تلاش بن لادن به طرحریزی حملهای به خاک ایالت متحده آگاه ساخت. در ماه جولای سال 2001 ایالات متحده تلاش داشت علیه طالبان در اواسط ماه اکتبر همان سال اقدام نظامی انجام دهد. از اینرو، شعلههای جنگ افغانستان در 7 اکتبر 2001 توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا با عنوان عملیات بلندمدت آزادی برافروخته شد. همزمان با حمله آمریکا به افغانستان در هفتم اکتبر سال 2001 طالبان بار دیگر پیشنهاد مذاکره بر سر تحویل بن لادن به آمریکا را ارائه داد.
تصاویر زنده از حادثه 11 سپتامبر را اینجا مشاهده کنید
هنگامی که جرج دبلیو بوش از پذیرش طرح طالبان امتناع ورزید،گروه طالبان پیشنهاد تحویل بن لادن به یک کشور سوم را مطرح کرد اما بوش بار دیگر این پیشنهاد را رد کرد و بمباران افغانستان ادامه یافت.
سرانجام جرج بوش توانست کنگره را به صدور مجوز جنگ برای استفاده از نیروی نظامی علیه عراق متقاعد کند. بریتانیا نیز از سال 2002 فعالیتهای نظامی مستقل خود را آغاز کرد. هدف اصلی این جنگ در ظاهر مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود. تقریباً یک ماه بعد رژیم طالبان سقوط کرد و با برگزاری کنفرانس بُن حامد کرزی به قدرت رسید و در انتخابات افغانستان به مقام ریاست جمهوری برگزیده شد.
اما بوش با این دروغ واهی که طالبان اسامه بن لادن را مخفی کرده است، به ارائه اطلاعات نادرست به کنگره برای اخذ مجوز جنگ مبادرت کرد. اما حقیقت ماجرا در اصل احداث خط لوله انتقال نفت و گاز از ترکمنستان به سایر کشورهای شمالی ...ستان تا بندری واقع در آبهای گرم دریای عرب در حوالی شهر کراچ<
.: Weblog Themes By Pichak :.